مشکل این است که گوسفندها نمیفهمند که هر روز راه تازه ای را میپیمایند. درک نمیکنند که چراگاهها عوض میشوند و یا فصلها متفاوت هستند… چون تنها نگران آب و غذاشان هستند.
و سپس اندیشید: شاید برای همه ما همین طور باشد. حتا من که از وقتی با دختر بازرگان آشنا شده ام ، به زنان دیگر فکر نمیکنم.
کیمیاگر | پائولو کوئلیو | صفحه 28