یک شب، ساربانی گفت: تاکنون بارها از این پهنهها گذشته ام. اما صحرا بسیار عظیم است، افقها چنان دورند که آدمها احساس حقارت میکنند و خاموش میمانند…
کیمیاگر | پائولو کوئلیو | صفحه 88
یک شب، ساربانی گفت: تاکنون بارها از این پهنهها گذشته ام. اما صحرا بسیار عظیم است، افقها چنان دورند که آدمها احساس حقارت میکنند و خاموش میمانند…
کیمیاگر | پائولو کوئلیو | صفحه 88