متلاشی شدن دنیا دیگه نامحسوس نیست، این روزا صدای بلند جز خوردنش بلنده! توی هر شهر این دنیا بوی همبرگر بی هیچ شرم و حیایی توی خیابونها رژه میره و دنبال دوستان قدیمی میگرده! توی قصههای پریان سنتی جادوگر شرور زشته ولی توی قصههای جدید گونههای جدید داره و ایمپلنت سیلیکونی! آدمها هیچ رمز و رازی ندارن چون مدام مشغول وراجی ان! باور همونقد مسیر رو روشن میکنه که چشم بند! گوش میدی جسپر؟ بعضی وقتها که دیر وقت داری توی شهر قدم میزنی و زنی از روبرو بهت نزدیک میشه، میبینی راهش رو کج میکنه و از یه مسیر دیگه میره. چرا؟ چون یکی از اعضای جنس تو به زنها دست درازی میکنه و بچهها رو آزار میده!