درد از همین نقطه پیدا می‌شود. گنگیِ زبان و گستردگی جان. صحرای به آتش در نشسته، پشت لب‌های بسته. شعله، شعله‌ای که پایانش نیست و پنداری آغازش نیز نبوده است، از دریچهٔ چشم‌ها زبانه می‌کشد. صحرای سوخته. صحرای سوخته!
۲ نفر این نقل‌قول را دوست داشتند
arash_phdk
‫۶ سال و ۱ ماه قبل، پنج شنبه ۳ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۱۷
arash_phdk
‫۶ سال و ۱ ماه قبل، پنج شنبه ۳ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۱۷