این عمیقترین آگاهی زندگیام بود. من خودم را وادار به انجام کاری کرده بودم که هرگز فکر نمیکردم از پَسش بربیایم و آتشی درون روحم بهپا شده بود. کسی من را مجبور به دویدن نکرده بود. کسی من را صبح بیدار نکرده بود که دنبال کفش مناسب بگردم یا کسی به من نگفته بود کدام نوشیدنی انرژیزا کمتر چندشآور است. کسی بهجای من آفتابسوخته نشد، تاول نزد یا برای پرداخت هزینهٔ ثبتنام پولهایش را پسانداز نکرد.
همهاش کار خودم بود.