دنیا بیشتر به زنده‌ها تعلق دارد و کمتر به مُرده‌ها. به این دلیل است که آنها روی زمین می‌مانند و بی‌شمارند. زنده‌ها مایل‌اند فکر کنند مرگ معشوق چیزی است که بیشتر برای آنها رخ می‌دهد نه برای فرد درگذشته که بالأخره مُرده است. اوست که مجبور به خداحافظی شده، کاری که حتما خلاف میلش بوده است. اوست که تمام اتفاقات آینده را از دست داده است. او به اجبار از میل به دانستن و کنجکاوی‌اش دست کشیده و طرح‌های ناتمام و حرف‌های ناگفته‌اش را گذاشته و رفته، چون همیشه فکر می‌کرده وقت دارد.