"چرا باید برام مهم باشه، چه فایدهای برام داره؟" این فکر همیشه در مواجهه با موقعیت جدید به ذهن خطور میکند. به خصوص اگر نزدیک و جدی هم باشد و آدم نتواند خود را از آن خلاص کند. چون از آن تغذیه میکند و میفهمد که دارد به زندگیاش معنا میدهد. شبیه همانهایی میشود که بار سخت مرده را با خوشحالی به دوش میکشند و همیشه متر صد نشانهای هستند تا ثابت کنند کسی میخواهد بارش را بر دوش آنها بگذارد. چون همگی به گمان خود شوبرتی هستند که با وجود همهی پسزده شدنها و انکارها و دهنکجیهایی که بهشان میشود، جرئت میکنند و بازمیگردند.