قطارها و مسافرانی که از جاهای دیگر آمده بودند، مانند پرندگان مهاجر در زیر طاقهایش جمع میشدند. همواره فکر کرده بودم که ایستگاههای قدیمی راهآهن یکی از جاهای جادویی نادری هستند که هنوز در دنیا ماندهاند. در آنها شبحهای خاطرهها و بدرودها با عزیمتهای صدها مسافر مقصدهای دور و بیبازگشت درمیآمیختند. با خودم فکر کردم: "اگر روزی گم شدم، در ایستگاهی باید به دنبالم گشت."