هر وقت اسم ساسان را می‌شنوم دلم می‌لرزد. ساسان با همه فرق دارد. هم خانواده‌دار است. هم نجیب است و هم سنگین است. عمه تاجی می‌گوید فرزانه جان گول مردها را نخور. همه سر و ته یک کرباسند. ساسان مثل آن‌های دیگر و آنهای دیگر هم مثل ساسان. چرا عمه تاجی اینقدر با مردها بد است. گفتمش عمه جان زن بالاخره باید با یک مرد ازدواج بکند. گفت البته - اما با کی و چی هر زنی باید با مردی ازدواج کند که لیاقتش را داشته باشد. این جوان‌ها فقط هوس دارند. مرد زندگی نیستند.
گفتمش ولی شما می‌گویید همه یک کرباسند. گفت بله ، حالا هم می‌گویم ولی گاهی یک کرباسی پیدا می‌شود که یکی دو آب بیشتر شسته شده باشد.