آخرین فعالیتها
-
از بیوهکشی :
خوابیده خانم شنید که عجب ناز به یکی سلام کرد. -علیک سلام. عجب نازی بشدی؟ خوابیده خانم بلند شد. گل بابا و زرافشان بودند. گل بابا عجب ناز را بغل گرفته بود. زرافشان اشاره کرد که بچه را «بذار زمین!» گل بابا از تک و تا نیفتاد و به عجب ناز گفت: «بدانی نومت چه معنا بداره؟» ننه گل گفت: «بگویند…» گل بابا گفت: «خودش بگویه. اگر بگویه، جایزه بداره.» عجب ... (...)