کینه توزی مثل یک شمشیر دولبه است زودتر از دشمن،سینه خود فرد را سوراخ میکند. بلندیهای بادگیر امیلی برونته
امیلی برونته
ابدیت یعنی حیات بی پایان، محلی برای پرواز دائمی پرنده عشق تا شادی قلب مان را به بیشترین درجه برساند. بلندیهای بادگیر امیلی برونته
خدایا من عاشق قاتل خودم هستم اما چطور میتوانم تو را به خاطر بلایی که سر خودت آورده ای ببخشم. چطور میتوانم ؟ عشق هرگز نمیمیرد (بلندیهای بادگیر) امیلی برونته
هیت کلیف: مرا ببوس تا نگاهم به چشمانت نیفتد. عشق هرگز نمیمیرد (بلندیهای بادگیر) امیلی برونته
تو فکر میکنی سلامت بدنی یا قدرتی که دارم بعد از تو به چه درد من میخورد؟ بعد از تو زندگی برای من ارزشی ندارد. خدای من، زندگی بعد از تو چگونه است؟ به چه امیدی باید بارسنگین زندگی را به دوش بکشم؟ قرار است روحت را هم با خودت به گور ببری؟ عشق هرگز نمیمیرد (بلندیهای بادگیر) امیلی برونته
هیت کلیف: تو به من فهماندی که چقدر بی رحم هستی. چرا اینقدر بد و سنگ دل هستی ؟ چرا مرا تحقیر میکنی ؟ تو به احساسات من و خودت خیانت کردی. چرا ؟ من نمیتوانم چیزی بگویم که تو را دلداری بدهم. تو مستحق این وضعیت ناگوار هستی. تو خودت را کشتی، فهمیدی ؟تو بودی که خودت را کشتی. تو میتوانی الان مرا ببوسی و زاری کنی. تو اشک مرا در آوردی، اما مطمئن باش که همین اشکهای من باعث رنج و عذاب تو میشوند. تو مدعی دوست داشتن من هستی چرا مرا ترک کردی ؟ جواب بده. تو مرا به خاطر یک هوس زودگذر نسبت به ادگار لینتون ترک کردی؟خوب میدانستی که فقر، زندگی ساده، مرگ یا هیچ چیز دیگری نمیتواند ما را از هم جدا کند، اما تو خودت با دست خودت باعث شدی برای همیشه از هم جدا بشویم. من قلب تو را نشکستم، تو خودت باعث شکستن قلبت شدی و خون به دل من کردی. تو همه ی آرزوهایم را به باد دادی. عشق هرگز نمیمیرد (بلندیهای بادگیر) امیلی برونته
کاترین: میدانی چه چیزی بیشتر از همه مرا عذاب میدهد؟ این تن که مثل یک زندان دست و پایم را گیر انداخته اما در حال متلاشی شدن است. از محبوس بودن در این زندان تنگ عذاب میکشم. میخواهم هرچه زودتر از شر این زندان لعنتی خلاص بشوم و به دیار باقی بروم تا همه درد و رنجها را فراموش کنم. آنجا تا ابد آسوده و آزاد هستم. دوست ندارم با چشم اشک بار و قلبی شکسته اینجا بنشینم و برای نداشتن آن خوشبختی حسرت بخورم. میخواهم هر چه زودتر از این سرای غم زده و پر از محنت فرار کنم و فرشته خوبختی و سعادت ابدی را در آغوش بگیرم. بلندیهای بادگیر امیلی برونته
نلی دین: آدمهای مغرور برای خودشان ناراحتی درست میکنند. بلندیهای بادگیر امیلی برونته
نمیدانم این حالت فقط در من هست یا نه، اما من موقعی که در اتاق مرگ به مرده ای نگاه میکنم بعید است احساسی غیر از سعادت به سراغم بیاید! در مرده آرامشی میبینم که نه ناسوت آن را به هم میزند و نه لاهوت، و من دلگرم میشوم به آخرتی بی انتها و نورانی…ابدیتی که مردگان به آن رفته اند… جایی که حیات مرز زمانی ندارد، عشق مرز قلبی ندارد، سرور انتها ندارد. بلندیهای بادگیر امیلی برونته