«اخیراً به فکرم رسیده بود دوباره به کلیسای کاتولیکها ملحق شوم. میدانستم که کاتولیکها خودکشی را گناه بزرگی به حساب میآوردند. ولی شاید، اگر چنین بود، میتوانستند راه چارهای پیدا کنند تا مرا منصرف کنند. …
اشکال کار در این بود که کلیسا، حتی کلیسای کاتولیکها هم تمام زندگی را شامل نمیشد. مهم نبود که چقدر زانو بزنی و دعا بخوانی، باز هم باید روزی سه وعده غذا بخوری و شغلی داشته باشی و در این دنیا زندگی کنی». حباب شیشه سیلویا پلات
سیلویا پلات
با این آدمهای مریض نمیشود یک به دو کرد. حباب شیشه سیلویا پلات
حتی خندهاش هم خپلی بود. حباب شیشه سیلویا پلات
و میدانستم که به رغم تمام آن گلها و بوسهها و شامهایی که بک مرد قبل از ازدواج نثار زنی میکند، آنچه که در خفا و پس از پایان مراسم ازدواج میخواهد آن است زن درست مثل کفش پاک کن آشپزخانه خانم ویلارد زیر پایش بیفتد. حباب شیشه سیلویا پلات
معمولا بعد از یک استفراغ مفصل آدم احساس آرامش میکند. حباب شیشه سیلویا پلات