آن قدر حرف هست برای گفتن، آنقدر که حوصله ی مرگ سر برود و مارها پوست بیندازند شرق بنفشه شهریار مندنیپور
بریدههایی از رمان شرق بنفشه
نوشته شهریار مندنیپور
می روم زیر خاک که هزار سال دیگر برسم دست آدم هایی که بدون ترس بتوانند بگویند دوستت دارم… شرق بنفشه شهریار مندنیپور