novler
  • معرفی کتاب
    • مجموعه ها
    • بهترین‌ کتاب‌های جدید
    • کتاب‌های برتر این ماه
    • بهترین‌ کتاب‌های سایت
  • نقل قول‌ها
    • جدیدترین نقل‌قول‌ها
    • بهترین نقل‌قول‌ها
    • تصادفی
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • ورود به سایت
  • ثبت نام

بریده‌هایی از رمان همه می‌میرند

نوشته سیمون دوبوار

جدیدترین‌ها پربازدیدترین‌ها بهترین‌ها تصادفی
انگار در ته افق چیزی انتظارش را می‌کشید: جهانی دفن شده زیر لایه ای از یخ ، جهانی سفید و برهوت،بی انسان و بی زندگی. رژین از دو پله پایین رفت. فکر می‌کرد: -بگذار برود! بگذار برای همیشه ناپدید شود! - دور شدنش را تماشا می‌کرد،انگار توانسته بود طلسمی را که کالبد رژین را از وجودش تهی می‌کرد با خود ببرد. . همه می‌میرند سیمون دوبوار
۱۴۰۳/۲/۱۵ ۲۴۷ ۲ انتخاب شده توسط:‌Razhan
شارل گفت: زندگی کردن یعنی چه؟ سری تکان داد و گفت: این زندگی چیزی نیست. دیوانگی است که انسان بخواهد بر دنیایی که هیچ چیز نیست مسلط شود.
لحظه هایی هست که آتشی در دلشان می‌گدازد و همین را زندگی کردن می‌نامند.
همه می‌میرند سیمون دوبوار
۱۳۹۵/۵/۱۷ ۶۹۹ ۲ انتخاب شده توسط:‌foska