بریده‌هایی از رمان طوفان دیگری در راه است

نوشته مهدی شجاعی

مکه رفته ای، هزار بار رفته باش! مسجد و مدرسه و درمانگاه ساخته ای، ساخته باش. دل، اگر نداشته باشی، همه اینها را به جویی نمی‌خرند. نمی‌دانم، شاید هم اشتباه کنم. ولی خدایی که من می‌شناسم، اول سراغ دلت را می‌گیرد، و اگر از دل خبری نبود، به همه کار‌های خیرت، حتی اگر به اندازه کوه دماوند باشد، فاتحه بی الحمد هم نمی‌خواند. طوفان دیگری در راه است مهدی شجاعی