novler
  • معرفی کتاب
    • مجموعه ها
    • بهترین‌ کتاب‌های جدید
    • کتاب‌های برتر این ماه
    • بهترین‌ کتاب‌های سایت
  • نقل قول‌ها
    • جدیدترین نقل‌قول‌ها
    • بهترین نقل‌قول‌ها
    • تصادفی
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • ورود به سایت
  • ثبت نام

بریده‌هایی از رمان شما که غریبه نیستید

نوشته هوشنگ مرادی کرمانی

جدیدترین‌ها پربازدیدترین‌ها بهترین‌ها تصادفی
مش ربابه پیش دعانویسی می‌رود که گوشه ی میدان بساط دارد. دو تا دعا می‌گیرد٬ یکی برای پدرم که حالش بهتر شود و یکی هم برای من که به هر چیزی پیله می‌کنم٬ هر کاغذ پاره‌ای که کنار کوچه و خیابان است بر‌می دارم و می‌خوانم. می خواهد این چیزها از کله‌ام بپرد تا مثل پدرم نشوم. عقیده دارد هر کس سر و کارش با کتاب بیفتد یا دیوانه می‌شود و یا از دین خارج می‌شود شما که غریبه نیستید هوشنگ مرادی کرمانی
۱۳۹۳/۹/۵ ۱۶۸۶ ۱ انتخاب شده توسط:‌Faeze
شما که غریبه نیستید. خسته شدم. نه٬ خسته نشدم. ادای خسته‌ها را در می‌آورم
اگر دوباره به دنیا بیایم کوهنورد می‌شوم! چه کیفی دارد کوه
شما که غریبه نیستید هوشنگ مرادی کرمانی
۱۳۹۳/۹/۵ ۱۴۴۳ ۱ انتخاب شده توسط:‌Faeze