روزهای یکشنبه سیاها در کلیسای نخستین خرید عبادت میکردند و سایر روزهای هفته، سفیدها در آن به قمار مشغول بودند کشتن مرغ مینا هارپر لی
بریدههایی از رمان کشتن مرغ مینا
نوشته هارپر لی
آدم هایی پیدا میشن که اونقدر غصه ی اون دنیا رو دارن که هیچ وقت یاد نمیگیرن تو این دنیا چجوز باید زندگی کنن کشتن مرغ مینا هارپر لی
بعضی وقتها انجیل تو دست بعضیها بدتر از یک بطری نوشیدنی تو دست. . فرض کنیم پدر توست کشتن مرغ مینا هارپر لی
آدم میتونه دوستانش را انتخاب کنه اما انتخاب قوم و خویش دست خود آدم نیست. قوم خویش آدم چه بخواد چه نخواد ، در هر حال قوم و خویش باقی میمونه. اگه آدم انکار کنه ، فقط خودش را دست انداخته. کشتن مرغ مینا هارپر لی
آدم از پیش میدونه که شکست میخوره و با این همه شروع میکنه ، اعم از این که موفق بشه یا نه ، نتیجه هر چی باشه تلاش میکنه و جلو میره. احتمال برد خیلی کمه اما گاهی هم آدم میبره. کشتن مرغ مینا هارپر لی
اگه کسی به تو لقب بدی داد ، لازم نیست بهت بربخوره. این لقب به تو صدمه نمیزنه ، برعکس نشون میده که خود گوینده از لحاظ اخلاقی چه قدر فقیره. کشتن مرغ مینا هارپر لی
آد م هایی پیدا میشند که… که اون قدر غصه ی دنیا را دارند که هیچ وقت یاد نمیگیرند تو این دنیا چه جور باید زندگی کرد. کشتن مرغ مینا هارپر لی
هرکس حق داره هر طور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم ، باید بتونم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه. کشتن مرغ مینا هارپر لی