خواهش میکنم وقتی که منو شناختی از من متنفر نشو مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متأسف است فردریک بکمن
بریدههایی از رمان مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متأسف است
نوشته فردریک بکمن
هیچ چیز موجودات را بیشتر از این نمیترساند که از چیزی شناخت نداشته باشند و مجبور باشندآن را به قوه ی تخیل شان بسپارند. مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متأسف است فردریک بکمن
بزرگترین نیروی مررگ در این نیست که جان کسی را میستاند، بلکه در این است که میتواند بازماندگان را به نقطه ای برساند که دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند. مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متأسف است فردریک بکمن
آدم میخواهد دوستش داشتنه باشند، اگر نشد، مورد ستایش قرار بگیرد، اگر نشد، از او بترسند، اگر نشد، از او متنفر باشند و او را تحقیر کنند. روح از خالی بودن گریزان است و میخواهد به هر قیمت که شده، با دیگران ارتباط برقرار کند. مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متأسف است فردریک بکمن