از کلمات لذّت میبرد، خوشش میآمد که آنها را تلفّظ کند و شیوهٔ بیانِ بیرحمانه اش بر هیچ یک هجائی ابقا نمیکرد؛ فرصت که میکرد، قلمش آنها را به سانِ دستهٔ گلی کنارِ هم میچید.
از کلمات لذّت میبرد، خوشش میآمد که آنها را تلفّظ کند و شیوهٔ بیانِ بیرحمانه اش بر هیچ یک هجائی ابقا نمیکرد؛ فرصت که میکرد، قلمش آنها را به سانِ دستهٔ گلی کنارِ هم میچید.