حتی در همان عالم بچگی هم میفهمیدم خیلی مضحک است مردی گنده ادای بچه شش ساله درآورد تا خودش را از دنیا پنهان کند، ولی سالها بعد متوجه شدم خودم هم دارم همین کار را میکنم، فقط با این فرق که خودم را عوض پدر جا میزدم و با صدای بم میگفتم: "پسرم خونه نیست. چی کارش دارین؟" پدرم به نشانه رضایت سر تکان میداد. بیشتر از هرچیز، موافق پنهان شدن بود. /ص14