… ﻓﻬﻤﻴﺪم اﻣﺮﻳﻜﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﭘﺎﻳﺎن ﻓﻴﻠﻢ را ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﮔﻔﺖ و اﮔﺮ ﮔﻔﺘﻲ ﺗﻮ را ﺑﻪ ﺑﺎد ﻣﻼﻣﺖ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ وﺑﺎﻳﺪ ﻫﻲ ﻋﺬرﺑﺨﻮاﻫﻲ ﻛﻪ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪه ای و آﺧﺮ داﺳﺘﺎن را ﺧﺮاب ﻛﺮده ای.
در اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﭘﺎﻳﺎن داﺳﺘﺎن ﺗﻨﻬﺎ ﭼﻴﺰ ﻣﻬﻢ ﺑﻮد. وﻗﺘﻲ ﻣﻦ و ﺣﺴﻦ ﭘﺲ از دﻳﺪن ﻳﻚ ﻓﻴﻠﻢ ﻫﻨﺪی در ﺳﻴﻨﻤﺎ زﻳﻨﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻲرﻓﺘﻴﻢ، آﻧﭽﻪ ﻋﻠﻲ، رﺣﻴﻢ ﺧﺎن، ﺑﺎﺑﺎ ﻳﺎ دﻫﻬﺎ دوﺳﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﻋﻤﻮزاده ﻫﺎ و ﻋﻤﻪ زاده ﻫﺎ وﻏﻴﺮه ﻛﻪ ﻣﺪام ﺧﺎﻧﻪ رﻓﺖ و آﻣﺪ ﻣﻲ ﻛﺮدﻧﺪ ﻣﻲ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ، اﻳﻦ ﺑﻮد" دﺧﺘﺮة ﺗﻮی ﻓﻴﻠﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺷﺪه؟ ﭘﺴﺮه (ﺑﭽﻪ ﻓﻴﻠﻢ) ﻛﺎﻣﻴﺎب ﺷﺪه و رؤﻳﺎﻫﺎﻳﺶ ﺗﺤﻘﻖ ﭘﻴﺪا ﻛﺮده، ﻳﺎ ﻧﺎﻛﺎم و ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ ﻏﻮﻃﻪ وری در ﺷﻜﺴﺖ ﺷﺪه؟
اﻳﻨﻬﺎ ﻣﻲ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﻓﻴﻠﻢ ﭘﺎﻳﺎن ﺧﻮش دارد ﻳﺎ ﻧﻪ.
اﮔﺮ اﻣﺮوز ﻛﺴﻲ از ﻣﻦ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﻛﻪ ﭘﺎﻳﺎن داﺳﺘﺎن ﻣﻦ و ﺣﺴﻦ و ﺳﻬﺮاب ﺑﻪ ﺧﻴﺮ و ﺧﻮﺷﻲ اﻧﺠﺎﻣﻴﺪه، ﻧﻤﻲ داﻧﻢ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﻳﻢ.
آﻳﺎ اﺻﻼ داﺳﺘﺎ ن ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن ﺧﻮش ﻣﻲ اﻧﺠﺎﻣﺪ؟
ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ، زﻧﺪﮔﻲ ﻛﻪ ﻓﻴﻠﻢ ﻫﻨﺪی ﻧﻴﺴﺖ. اﻓﻐﺎﻧﻬﺎ دوﺳﺖ دارﻧﺪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ: زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﮕﺬره؛ ﺑﻲ اﻋﺘﻨﺎ ﺑﻪ آﻏﺎز، ﭘﺎﻳﺎن، ﻛﺎﻣﻴﺎب،ﻧﺎﻛﺎم، ﺑﺤﺮان ﻳﺎ روان ﭘﺎﻻﻳﻲ، زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺜﻞ ﻛﺎروان ﭘﺮ ﮔﺮد و ﺧﺎک ﻛﻮچ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن آﻫﺴﺘﻪ آﻫﺴﺘﻪ ﭘﻴﺶ ﻣﻲ رود.
۱ نفر این نقل‌قول را دوست داشت
Ali
‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دو شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۵