ما مردها باور داریم که میتوانیم زنها را از عقل و دانش گران بهامان بهره مند بکنیم. وقتی هم که آنها با صدای فریب کارشان، با چشمان درشت زیباشان، پریشان و مضطرب از ما میپرسند چه باید بکنند، دیگر در دامشان میافتیم. خودشان هم این را خوب میدانند. خُل خُلیمان را به بازی میگیرند: زیرا ما خوش داریم آموزگار باشیم و حال آنکه خودشان میتوانند به ما درس بدهند!