هنگامی که سودا راه به دل باز میکند، آن که عفیفتر است بی دفاعتر است… جان شیفته 1 و 2 (2 جلدی) رومن رولان
رومن رولان
هنگامی که زندگی به سوی پایان خود میرود، _ ساعتی فرا میرسد که در آن گاه به اندازهی یک درخشش برق نهایتها یکی میگردد: جنبش سر گیجهآور و سکون همانند هم میشود. دایرهی هستی به انجام میرسد. دو انتهای جدا از هم به یکدیگر میپیوندند و مار جاودانگی دم خود را به دندان میگیرد. دیگر نمیتوان دانست چه چیز آینده است و چه چیز گذشته، چه، دیگر نه آغازی هست و نه پایانی. آنچه به سر خواهیم برد آن است که به سر بردهایم.
وقتی که چنین ساعتی فرا میرسد، دیگر پاک وقت باربستن است. جان شیفته 3و4 (2 جلدی) رومن رولان
گوش کنید، این گفتاری است که برونو به عنوان هدیه سال نو برایم فرستاده است: - وقتی که انسان دیگر به هیچ چیز باور ندارد، آن دم فرا رسیده است که بخشش کند. جان شیفته 3و4 (2 جلدی) رومن رولان
به سان اقیانوس که آبها بدان روی میآورند، _ و همچنان که پر میشود، تعادل را بیکم و کاست نگه میدارد، _ چنین است آن کس که همهی آرزوها بدو روی میآورند، _ بی آن که آرزو بر او چیره گردد: _ این کس فرمانروای آرامش است… جان شیفته 3و4 (2 جلدی) رومن رولان
جامعه به اندازهی کافی نمیداند که این بلوغ ارضا نشدهی اراده به همان اندازه خطرناک است که بلوغ ارضا نشده جنسی. یک ملت تندرست همیشه نیاز به هدفی برای تلاشهای خود دارد. اگر هدف شریفی به وی ندهند، هدف رذیلانهای در پیش خواهد گرفت جنایت بهتر از خلاء تهوعانگیز یک زندگی است که بارور نشده خشک میگردد! جان شیفته 3و4 (2 جلدی) رومن رولان
… انسان در خواستن غالباً اشتباه میکند. اما در نخواستن اشتباهش همیشه است. من این خطا را که دیده باشمتان و نخواسته باشم هرگز نخواهم بخشید. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
_شما مرا نمیشناسید.
_شما را من میشناسم. من در زندگی آموختهام که زود ببینم. زندگی میگذرد، و هرگز یک لحظه دوبار به دست نمیآید. باید آناً خواست یا آن که هرگز نخواست… جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
زن نیکدل، لذت خود را در خود مییافت. از دیگران جز این نمیخواست که او را در تصویری که خود از ایشان میپرداخت خلاف نکنند. در حقیقت، او علاقهای به شناختشان نداشت. آنچه را که در دیگری میتوانست برایشان ناخوشآیند باشد، به بهانهی آن که این «سرشت حقیقیاش» نیست، از میدان دید خود کنار میزد؛ و جز آنچه به خود او میمانست چیزی را در ایشان حقیقی نمیگرفت. بدین سان به جایی میرسید که جهانی برای خود میساخت، سراسر انباشته به مردم خوب و بیضرر، مانند خودش. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
چه فایده از سالها خواستن و مبارزه کردن، وقتی که یک لحظه کافی است تا همه چیز ویران شود؟ آخر از کجا میآید این نیرو؟ جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
چه شیرین سعادتی که شخص روی دریاچه اندیشه خود شناور باشد!
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 2 (4 جلدی) رومن رولان
قهرمان آن کسی است که همان چیزی که از دستش بر میآید انجام میدهد. دیگران همین را انجام نمیدهند.
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 1 (4 جلدی) رومن رولان
راستی و یکروئی موهبتی است که به اندازه هوش و زیبایی نادر است.
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 1 (4 جلدی) رومن رولان
هر دو فکر میکردند که دنیا بد ساخته شده است. آن کس که دوست دارد، مورد محبت نیست. آن کس که مورد محبت است؛ خود دوست ندارد. آن کس که دوست میدارد و مورد محبت است، یک روز دیر یا زود از عشق خود جدا میشود… آدمی رنج میبرد. دیگری را میرنجاند. و از این دو تن بدبختتر همیشه آن کس نیست که رنج میبرد.
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 1 (4 جلدی) رومن رولان
یبشتر مردم در بیست یا سی سالگی میمیرند؛ از این حد که بگذرند دیگر چیزی جز سایه خود نیستند؛ باقی زندگیشان صرف آن میشود که ادای خود را در آورند، و روز به روز به صورتی ماشینیتر و با شکلهای زنندهتر آنچه را که پیش از این، در زمانی که زنده بوده اند، گفته و کرده اند و اندیشیده و دوست داشته اند تکرار کنند.
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 1 (4 جلدی) رومن رولان
آنچه مردم را مشخص میسازد بیشتر سرشت آنهاست تا عقایدشان.
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 1 (4 جلدی) رومن رولان
اندوه حواس انسان را تیز مینماید؛ گوئی، پس از آن که اشک اثر پژمرده خاطرات را فرو شست، همه چیز در نگاه انسان بهتر نقش میبندد.
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 1 (4 جلدی) رومن رولان
هیچ چیز زیباتر از یک انسان شرافتمند نیست.
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 1 (4 جلدی) رومن رولان
کسی که ایمان دارد دست به کار میزند، بی آن که در غم نتیجه باشد. پیروزی یا شکست چه اهمیتی دارد؟ آنچه وظیفه توست انجام بده!
ترجمه م. ا. به آذین ژان کریستف 1 (4 جلدی) رومن رولان
آنکه خوب دوست میدارد، خوب تنبیه میکند. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
هر عشقی جوهر خاص خود را دارد: آن جا که یکی شکوفا میشود، دیگری میپژمرد. عشق شهوانی ارج و احترام نمیجوید. عشق ارجمند نمیتواند تا حد کامجویی ساده فرود آید. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
اگر زن خاموشی میگزیند، غالباً از آن روست که حس میکند مرد تا چه حد بد درکش میکند. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
از آنجا که برایشان ممکن نیست که زن را به درستی ببینند آن را گاه بیش از حد ساده و گاه پر از دام و تله مییابند. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
مردان خیلی جوان در قضاوتهای خود همیشه شتاب زده اند چون از خود و خواستههای خود لبریزند در دیگران جز آنچه دلشان میخواهد چیزی نمیجویند. مردان چه ساده دل باشند و چه پاردم ساییده ، هنگامی که عاشق میشوند، خواه از نظر معنوی و خواه از نظر جنسی، همیشه به خودشان میاندیشند و هرگز در اندیشه زن نیستند. از این امتناع دارند که ببینند زن بیرون از ایشان وجود دارد. عشق درست آن آزمونی است که میتواند این نکته را بدانها بیاموزد: و این را به گروه کوچک کسانی که قادر به یاد گرفتن هستند میآموزد ، اما عموما به زیان خودشان و به زیان یارشان: زیرا آن هنگام که سرانجام میدانند، دیگر خیلی دیر است. «دوست داشتن» چیست جز «دیگری را دوست داشتن» ؟ جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
هرگز نمیتوان دانست که کودکان تا چه حد به تمامی در عواطف خود صمیمی هستند:از آنجا که این عواطف از دور، از جاهایی بس دورتر از خودشان به سراغشان میآید، خود زودتر از هر کسی شاهد شگفت زده آن هستند و برای آزمایش هنرپیشه هایی میشوند و آن همه بازی میکنند. این قدرت ناآگاه دو نیمه شدن برایشان یک وسیله غریزی صیانت نفس است که به ایشان امکان میدهد باری را که در غیر این صورت برای شانههای لاغرشان خردکننده میبود تاب بیاورند جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
این که پنداشته میشود بهترین پیوندها بر پایه دمسازی_یا تضادها_ بنا میگردد اشتباه است. نه این و نه آن، بلکه بر پایه یک جنبش درونی، چیزی مانند این است که :<خودم انتخاب کرده ام، میخواهم و عهد میکنم > اما عهدی که خوب آبدیده بوده… جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
از خاموشی باید ترسید. هیچ میدانیم که به یک ثانیه فراموشی تو را و مرا کجا میتواند ببرد؟ با من حرف بزن! من با تو حرف میزنم. من نگهت میدارم. تو مرا خوب نگه دار! … جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
هر چیز همان است که هست. هر چه را، همان گونه که هست باید پذیرفت…
هر چیز خوب و خوشایند ساده و طبیعی است. آنچه هم که نه خوب است و نه خوش آیند، درست به همان اندازه طبیعی است خواه خوب باشد و خواه نباشد، من فرو میدهمش و به زودی میبینی که گذشته است و رفته است! جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
فهمیدن چه تأثیری دارد؟. فهمیدن، توضیح دادن است. برای دوست داشتن نیازی به توضیح نیست…
با این همه ، فراوان تأثیر دارد! این تأثیر را دارد که اگر نفهمی، کاملا در اختیار نمیگیری جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
و بی شک هر موجودی برای دیگری معمایی است؛ و همین موجب کششی میگردد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
تو وقتی از دوست داشتن دست میکشی که از زندگی دست بکشی! جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
چه عجیب است کار دل هرگز، هرگز نمیتوان دانست چه چیزی در آن سر بر میدارد و آدم را با خودش میبرد جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
در عشق اندکی وقار خوب است. اما نیازی به بسیارش نیست: چه دیگر بیگاری است، نه عیش و خوشی جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
بدا به حال دل هایی که بیش از اندازه محفوظ بوده اند؛ هنگامی که سودا راه به دل باز میکند، آن که عفیفتر است بی دفاعتر است… جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
وقتی در زن سودا زنجیر میگسلد دیگر سخن از راستی در میان نیست؛ و از عقل باز کمتر. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
زندگی را سیلوی بهتر از او میشناخت و آن سرآمد همه کتابهاست. کتابی که هر کس به صرف خواستن قادر به خواند آن نیست. و گرچه، از نخستین تا واپسین سطر، همه آن را در خود نوشته دارند، برای گشودن رمز آن میباید زبانش را نزد استاد درشت خوی محنت آموخت. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
هر کسی در نهان پنج یا شش غول کوچک در خود پرورش میدهد. و این چیزی نیست که مردم به آن مباهات کنند، بلکه خود را به ندیدن میزنند، اما هیچ شتابی هم ندارند که شر آنها را از سر خود وا کنند… جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
تنها از کسانی که دوست میداریم میتوانیم دلگیر شد جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
هر چه باشد، زندگی جنگ است. آن که غالب شود همه حقی دارد. و مغلوب اگر بدان رضا دهد، لابد نفعی در آن میبیند! جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
آزادی در عشق را از ته دل امری مشروع و طبیعی و حتی خردمندانه میشمرد جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
این #زندگی انگار میدان اسب دوانی است. هرگز توقفی در کار نیست. آخ اینها که هرگز مجال یک روز #تفکر را به خودشان نمیدهند، اینها میمیرند، مرده اند، بی چاره ها! به خود ما هم که خواستش را داریم باز این مجال را نمیدهند… خوشبختانه در میان آبهای طغیانی این زندگی چند جزیره کوچک هست که بتوان بدان پناه برد: #کتابهای زیبای شاعران و خاصه #موسیقی. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
دانش دوستترین زنان هرگز در آنچه میخواند خود را به تمامی از یاد نمیبرد: جریان درونی اش بی اندازه نیرومند است. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
هر هیئت ظاهر بیان کننده یک معنای درونی است، اما بیشتر کسان در همان مرحله نقش علامات میمانند. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
درسی که #دل به بهای رنج و شادی خود مطالعه نکرده باشد درست فرا گرفته نمیشود. #واژه و #واقعیت از یک قماش نیستند و چه بسا که شخص آنچه را که خوانده است در زندگی بیابد و آن را باز نشناسد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
#عشق منتظر فرصت بود… جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
از خود میپرسید چگونه میتوان به مرد دل بست! به راستی که حیوان زیبایی نیست! زن باید عقلش را از دست داده باشد تا مرد را دلفریب بیابد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
… هیچ چیز از دست نرفته است. تو هنوز حق داری که #خوشبخت باشی. زندگی ات آغاز میشود. . . جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
#عقل اندرز گر خوبی است؛ ولی کسانی که اندرز میدهند، مایه از خود نمیگذارند، و #قلب جز با دلایل قلبی مجاب نمیشود. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
دیگران چه نیازی به تصور آرزوی ما دارند. شیوه خوشبخت بودنشان از آنِ خودشان است، نه از آنِ ما و حق با آن هاست… جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
اگر میبایست چیزهای جدی را با لحن جدی گفت، دیگر #زندگی تحمل ناپذیر میشد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
آنت میآموخت که مردم را ببیند و این #دیدن همیشه زیبا نبود. ولی همه چیز به #شناختن میارزد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
ما مردها باور داریم که میتوانیم زنها را از عقل و دانش گران بهامان بهره مند بکنیم. وقتی هم که آنها با صدای فریب کارشان، با چشمان درشت زیباشان، پریشان و مضطرب از ما میپرسند چه باید بکنند، دیگر در دامشان میافتیم. خودشان هم این را خوب میدانند. خُل خُلیمان را به بازی میگیرند: زیرا ما خوش داریم آموزگار باشیم و حال آنکه خودشان میتوانند به ما درس بدهند! جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
آنچه از آن میترسیم مسحورمان میکند. در اصل، نمیتوان گفت آنچه را که از آن میترسیم، آرزومندش نیستیم ولی #جرأت #عمل به آنچه از آن میترسیم، کار همه کس نیست. شما چنین جرأتی داشتید. جرأت داشتید که #اشتباه کنید. در زندگی باید اشتباه کرد. اشتباه کردن یعنی #شناختن، باید شناخت. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
مردم فقط پس از آنکه از عاقل نبودن زیان ببینند عاقل میشوند. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
… چه غنایی به ما میبخشد آن محبوب که بی ما نمیتواند به سر بَرَد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
سعادتی که بهایش را بپردازی، لذت بیشتری از آن میبری. من هیچ چیز نمیخواهم که سالم و شرافتمندانه نباشد. ترسی از #قضاوت مردم ندارم. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
… رنج کشیدن از دست محبوب هرگز کسی را از دوست داشتن باز نداشته است: شخص با نیرویی دردناکتر حس میکند که ناگزیر از دوست داشتن است! جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
زندگی چه بد ساخته شده است! نه از #محبت دو جانبه میتوان چشم پوشید، و نه میتوان از #استقلال دست کشید. هر کدام به اندازه دیگری مقدس است. هر کدام به اندازه دیگری برای نفس سینه مان #ضرورت دارد. چگونه میتوان با هم آشتیشان داد؟ میگویند: «فداکاری کنید! اگر فداکاری نمیکنید، از آن رو است که به اندازه کافی دوست ندارید…» ولی تقریبا همیشه کسانی که بیش از همه میتوانند پذیرای عشقی بزرگ باشند بیش از همه سودای استقلال دارند. زیرا همه چیز در آنها پر توان است. و اگر اصل غرور خود را در راه عشق شان فدا کنند، خود را حتی در همان عشق خوارا احساس میکنند، خود را مایه بدنامی عشق مینامند… جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
مرد باید به زنی که دوست میدارد ایمان داشته باشد؛ باید وقتی با او ازدواج میکند، این اهانت را به او روا ندارد که تصور کند او به اندازه خودش نگران شرف و آبروی او نیست. هر اندازه که زن آزادتر باشد، خود را بیشتر موظف به مراقبت بخشی از مرد که به او واگذار شده است احساس خواهد کرد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
… انسان از اینکه نمیتواند برای همیشه ثابت بماند آه سر میدهد! … با این همه نباید چنان کرد؛ و تازه هم نمیتوان کرد. انسان در یک جا نمیماند. زندگی میکند، میرود، به پیش رانده میشود، باید، باید پیش رفت! این زیانی به #عشق نمیرساند. عشق را انسان با خودش میبرد. ولی عشق هم نباید بخواهد که ما را واپس نگه دارد، ما را در لذت ساکن یک اندیشه یگانه با خود زندانی کند. یک عشق زیبا میتواند سراسر یک عمر #دوام بیاورد؛ اما آن را به تمامی پر نمیکند. من به خاطر عشق، همه کار میکنم. ولی اجبار مرا میکشد. و همان اندیشه اجبار میتواند مرا به سرکشی وا دارد… نه، پیوند دو تن نباید به زنجیر کشیدن دو جانبه باشد. باید یک #شکفتگی دو جانبه باشد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
من در جستجو هستم. میدانم نیاز به جست و جو دارم، باید خود رابجویم. من چندان چیزی نیستم، باد به گلو نمیاندازم. ولی هر چه هست، میدانم که هستم و برای خودم یک زندگی دارم…زندگی ناچیزی دارم…زندگی همچو طولانی نیست. تنها یک بار هم هست…من حق دارم…من وظیفه دارم که آن را به هدر ندهم، سر سری از آن نگذرم. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
می خواهمت، همان جور که هستی میخواهمت. تو را با عیب ها، بلهوسی ها، توقع هایت ، با قانون زندگی خودت میخواهم…همین گونه که هستی دوستت دارم. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
وقتی انسان ببیند که در دفاع از خود نه یک تن بلکه دو تن است، چیزهای دییگر به راستی چندان اهمیتی ندارد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
روح آدمی که در رویای خود کز کرده است، از بیدار شدن پروا دارد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
نفس عشق به بادهای گرم میماند که سست احوالی سوزانش مفاصل آدمی را از کار میاندازد و قلب را از حال میبرد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
قضاوت چیز دیگر است و دوست داشتن چیز دیگر جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
هیچ آفریده ای حق ندارد روح دیگری را در پای خود و یا روح خود را در پای دیگری قربانی کند. این کار جنایت است. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
عشق به نورافکنی میماند که نورش به رنگهای گوناگون است. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
پس شما زناشویی را چه طور در نظر میآورید؟
من آن را یک مشارکت هوشیارانه در منافع و لذت میدانم. زندگی بوستانی است که زن و شوهر به اشتراک از آن بهره برداری میکنند؛ با هم کار میکنند و انگورش را میچینند. اما مجبور نیستند که شرابش را دوتایی بخورند. خوش محضری و لطف دو جانبه آنها را بر آن میدارد که خوشه لذتی به هم بدهند یا از هم بخواهند، و هر کدام بی سر و صدا میگذارد که دیگری خوشه هایی هم از جای دیگری بچیند. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
هیچ کس نیست که نسبت به عقیده ستایش آمیزی که دیگران درباره اش دارند کاملاً بی اعتنا بماند؛ خاصه اگر دیگران ظاهراً پیام آوران کسی باشند که در دیده شخص گرامی است جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
همه چیز خود را در میان نهادن، خیلی به احتیاط نزدیک نبود. برخی راز گوییهای ساعان همدلی این خطر را در بر دارد که بعدها از طرف کسی که راز با وی در میان نهاده شده است همچون سلاحی به کار رود. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
آن وقت که دیگر دغدغه تصمیم گرفتن در میان نیست، آن وقت است که انسان خوش دارد با خود زمزمه کند: «هنوز هیچ تعهدی نسپرده ام» و برای آخرین بار همه درهای امید را فراخ باز گذارد. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
خوب نباید از مردم بیش از اندازه توقع داشت! مردم اگر یک بار در زندگی در راه عدالت مبارزه کنند، دیگر از نفس میافتند جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
چیزی که از آن خود ما نیست - روح آزاد را - نمیتوان نثار کرد. روح آزاد من، از آن من نیست. این منم که از آنِ روح آزادم هستم. من در آن نمیتوانم تصرف کنم…حفظ آزادی خود بسی مهمتر از آن که حق باشد، وظیفه دینی است جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
مردم در کار محبت همچون فروشندههای خرده پا هستند، آن را خرده خرده عرضه میکنند. جان شیفته 1و2 (2 جلدی) رومن رولان
کتاب را هرگز کسی نمیخواند. در خلال کتابها ما خود رامیخوانیم، خواه برای کشف و خواه برای بررسی خود. و آنان که دبد عینیتری دارند بیشتر دچار پندارند. بزرگترین کتاب آن نیست که پیامش، بسان تلگرامی روی نوار کاغذ، در مغز نقش میبندد، بل آنکه ضربهی جانبخش وی زندگیهای دیگری را بیدار کند و آتش خود را که از همهگون درخت مایه میگیرد از یکی به دیگری سرایت دهد و پس از آنکه آتشسوزی درگرفت، از جنگلی به جنگل دیگر خیز بردارد. سفر درونی رومن رولان