بعضی روزها فکر میکرد شاید زندگی هرگز چنین نبوده است؛ مثل وقتی که آدم خاطرات تابستانهای دوران کودکی اش را به خاطر میآورد، آنها را گرم و بی پایان میبیند، شاید عشقی را به خاطر میآورد که هرگز نبوده یا شور و حالی که هرگز وجود نداشته است.
بعضی روزها فکر میکرد شاید زندگی هرگز چنین نبوده است؛ مثل وقتی که آدم خاطرات تابستانهای دوران کودکی اش را به خاطر میآورد، آنها را گرم و بی پایان میبیند، شاید عشقی را به خاطر میآورد که هرگز نبوده یا شور و حالی که هرگز وجود نداشته است.