هام: طبیعت مارو فراموش کرده.
کلاو: دیگه طبیعتی در کار نیست.
هام: دیگه طبیعتی نیست! تو اغراق میکنی.
کلاو: این دور و برا.
هام: اما ما نفس می کشیم، تغییر میکنیم. موهامون، دندونامون میریزه! تازگی هامونو، آرمان هامونو، از دست میدیم!
کلاو: پس فراموشمون نکرده.