مادر میگوید با دانستن ابعاد دقیق هر چیز میتوان آن را فتح کرد. میگوید باید خانه را فتح کرد. منظورش از فتح کردن قابل سکونت کردن است. اصولاً درباره هر چیزی که باید مالکش شود یا به کنترل خودش درش بیاورد همین را میگوید. مثلاً وقتی بیدلیل غمگین میشود و چند روزی توی خودش فرو میرود، عاقبت که با خودش میجنگد و از لاکش بیرون میآید، میگوید خودش را فتح کرده. وقتی بعد از چند هفته کار داروی جدیدی را که غالباً پماد است به عمل میآورد، میگوید آن را فتح کرده. در اصل این را از گوته یاد گرفته که جایی میگوید: اگر میخواهید انسان آزادی باشید باید هر روز آزادی را فتح کنید. باید اول فاتح خود بود، بعد خانه و بعد بقیه جهان، این یعنی باید دقیق به کوچکترین علایم بدن خود، تغییرات در وضع باغچه یا حیاط یا دیوار کوچه توجه کرد.