با لحنی تصنعی گفت: "این یکی از چیزهاییه که خدا برای امتحان ما میفرسته."
چپچپ نگاهش کردم. از آن دست جملاتی بود که اهل این ناحیه بهکار میبردند.
گفتم: "فکر کنم خدا کارهای مهمتری از امتحان کردن ما داره."
با لحنی تصنعی گفت: "این یکی از چیزهاییه که خدا برای امتحان ما میفرسته."
چپچپ نگاهش کردم. از آن دست جملاتی بود که اهل این ناحیه بهکار میبردند.
گفتم: "فکر کنم خدا کارهای مهمتری از امتحان کردن ما داره."