کشندهتر از این چیست که آدم به کاری خلاف طبعش واداشته شود؟ کاری که از یک سوی میرود و تو از دیگر سوی. کاری از آن گونه که برخلاف تو میرود. چنین لحظههایی سرآمدنی نیستند کش میآیند، درازا مییابند، سنگین میشوند، خمار و تنبل میشوند. زندگانی کُند میشود، از خود وامیماند و آدمی احساس میکند در برکهای راکد ماندگار شده است.