فرضیهای وجود دارد که اساس بسیاری از تصورات و اعتقادات ما را شکل میدهد. بر طبق این فرضیه خوشحالی روال خاصی دارد. میتوان کار کرد و آن را به دست آورد و کسب کرد؛ مثل قبول شدن در دانشکدهٔ حقوق یا ساختن یک طرح لگوی بسیار پیچیده. انگار که اگر به فلان چیز دست یابم آنوقت خوشحال خواهم بود. اگر ظاهرم مثل فلانی باشد آنوقت خوشحال خواهم بود. اگر بتوانم با فلانی باشم آنوقت خوشحال خواهم بود.
اما مشکل همین فرضیه است. خوشحالی یک معادلهٔ قابلحل نیست. نارضایتی و ناخشنودی، اجزای ذاتی طبیعت انساناند و همانطور که خواهیم دید، عناصری ضروری برای ایجاد خوشحالی پایدارند. بودا از منظری الهیاتی و فلسفی به این بحث پرداخت.