اما آیا به چه وسیله باید به تو بفهمانم که چه اندازه دوستت می‌دارم؟
من خدا را شکر می‌کنم که درست در آستانهٔ زندگی ما این زن را در برابر من قرار داد تا لااقل تو این نکته را بدانی که من تو را برای خاطر خودت که آیدای من هستی دوست می‌دارم…
من خدا را شکر می‌کنم که وسیله‌یی ساخت تا تو بدانی، آسایش و آسودگی همهٔ عمر را نمی‌خواهم؛ بلکه بیشتر دوست می‌دارم که تا آخر عمر شبانه روز زحمت بکشم، عرق بریزم، و شادی خود را در این نکته بجویم که "آیدا" همسر و شریک زندگی من است و برای آسایش و راحت آیداست که جان می‌کنم، کار می‌کنم و می‌کوشم…
من خدا را شکر می‌کنم که وسیله‌یی ساخت تا آیدا بتواند بفهمد که وجود او و عشق او برای من گرامی‌تر و ارزشمندتر از مال و ثروت است، گرامی‌تر از آسایش و فقدان مسئولیت است!