چطور این دو نفر توانستهاند این همه سال را زیر فشاری طاقتسوز تاب بیاورند؛ فشاری که وقتی به آدم وارد میشود، زندگی آزادانهاش بهخاطر ملاحظهٔ دیگران محدود میشود. زندگیای که در آن "باید پیش رفتن را آموخت، راه رفتن بر طنابی تنیده از عشقی عاری از هر غرور" ، بی ترک کردن هم، بی شک کردن به هم، با توقع صداقتی دوطرفه. جواب این پرسش در این نامهنگاری نهفته است. “