ادبیات

نامه‌های عاشقانه آلبر کامو به ماریا کاسارس (خطاب به عشق)

بیش از نیم قرن باید می‌گذشت تا مکاتبات عاشقانه نویسنده‌ای بزرگ و بازیگری مشهور منتشر شود و خبرش به گوشه و کنار جهان برسد. کاترین کامو در سال 1979 این نامه‌ها را از ماریا کاسارس تحویل می‌گیرد تا بعد از نیم قرن در انتشار گالیمار منتشر شود. بی‌راه نیست اگر بگوییم که این نامه‌ها را می‌توان مانند یک «رمان» خواند و از طریق این گفتگوی کمابیش بی‌وقفه شگفت‌انگیز به ابعاد تازه‌ای از اشخاص و رویدادها و مکان‌های بسیار پی برد؛ رمانی با دو شخصیت یا دو راوی که عشقی زاینده و فرساینده را دوازده سال رعایت کردند، تا در کمال خود به یک تصادف ناتمام بماند. آلبر کامو در یکی از نامه‌ها آویشنی را که از دامنه کوهی در فلاتی وحشی کنده است می‌گذارد و برای ماریا کاسارس می‌فرستد و ماریا در نامه‌ای آرزو می‌کند که ای کاش در جیب‌های آلبر جا می‌گرفت و همه جا همراهش می‌بود.

زهرا خانلو
9786004900522
۲۶۶ صفحه
۳۶۵ مشاهده
۳۳۲ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بهترین داستان‌های جهان 4 (قرن‌های نوزدهم و بیستم) سنت‌ستیزان بخش اول مدرنیست‌ها
بهترین داستان‌های جهان 4 (قرن‌های نوزدهم و بیستم) سنت‌ستیزان بخش اول مدرنیست‌ها شما در این مجموعه با چهار دوره داستان‌نویسی در قرن‌های نوزده و بیستم میلادی آشنا خواهید شد: دوره سنت‌گرایان که از اوایل قرن نوزدهم آغاز می‌شود؛ دوران طلایی که دربرگیرنده میانه و انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است؛ و سنت‌گرایان که دو دوره مدرنیسم و پست مدرنیسم را در قرن بیستم به خود اختصاص داده‌اند. آشنایی با 103 ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
چارباد (مجموعه داستان کوتاه از داستان‌نویسان جنوب) جلد 1
چارباد (مجموعه داستان کوتاه از داستان‌نویسان جنوب) جلد 1
مرگ همین دور و برهاست (مجموعه 10 داستان پلیسی جنایی)
مرگ همین دور و برهاست (مجموعه 10 داستان پلیسی جنایی) ... در شرایط عادی من تمام کارهایی را که سر راهم قرار می‌گرفت، سبک سنگین می‌کردم و تنها آن‌هایی را که آشکارا از من می‌خواستند دزدی بکنم یا آدم بکشم، رد می‌کردم. در خط کاری من آدم‌ها کشته می‌شدند و من به این مساله عادت کرده بودم اما خودم برای پول درآوردن این کار را نمی‌کردم...
داستان‌های وحشت
داستان‌های وحشت
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها