ادبیات

نامه‌های عاشقانه آلبر کامو به ماریا کاسارس (خطاب به عشق)

بیش از نیم قرن باید می‌گذشت تا مکاتبات عاشقانه نویسنده‌ای بزرگ و بازیگری مشهور منتشر شود و خبرش به گوشه و کنار جهان برسد. کاترین کامو در سال 1979 این نامه‌ها را از ماریا کاسارس تحویل می‌گیرد تا بعد از نیم قرن در انتشار گالیمار منتشر شود. بی‌راه نیست اگر بگوییم که این نامه‌ها را می‌توان مانند یک «رمان» خواند و از طریق این گفتگوی کمابیش بی‌وقفه شگفت‌انگیز به ابعاد تازه‌ای از اشخاص و رویدادها و مکان‌های بسیار پی برد؛ رمانی با دو شخصیت یا دو راوی که عشقی زاینده و فرساینده را دوازده سال رعایت کردند، تا در کمال خود به یک تصادف ناتمام بماند. آلبر کامو در یکی از نامه‌ها آویشنی را که از دامنه کوهی در فلاتی وحشی کنده است می‌گذارد و برای ماریا کاسارس می‌فرستد و ماریا در نامه‌ای آرزو می‌کند که ای کاش در جیب‌های آلبر جا می‌گرفت و همه جا همراهش می‌بود.

زهرا خانلو
9786004900522
۲۶۶ صفحه
۳۶۵ مشاهده
۳۳۲ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
سرخی من از تو
سرخی من از تو کتاب مهر، مجموعه داستان کوتاه جوانان، سالانه در یک مجلد در کارگاه قصه و رمان منتشر خواهد شد. مراکز آفرینش‌های ادبی استان‌های حوزه هنری، گزیده‌ای از آثار را پس از جمع‌آوری و بررسی اولیه، در اختیار کارگاه رمان قرار می‌دهند. کتاب مهر، معرف داستان‌نویسان مستعد و توانای جوان کشورمان بوده و نمایانگر حاصل تلاش هنرمندانه و خلوت اندیشه و نوع ...
57 داستان کوتاه
57 داستان کوتاه آیا می‌دانستید که عقاب قبل از شروع طوفان متوجه نزدیک شدنش می‌شود؟ عقاب به نقطه‌ای بلند پرواز می‌کند و منتظر رسیدن باد می‌شود.
1 سرباز ساده ملکه
1 سرباز ساده ملکه می‌خوام برم از ملکه بپرسم. می‌خوام هرچی می‌دونم رو واسش تعریف کنم و ازش بپرسم که چی درسته و چی غلط. اگه بهم چشمک بزنه، خوب، اون وقت دیگه توی دردسر افتاده‌م. این منم، سیموس تاد، متولد 1955، یه سرباز ساده ملکه و همین و بس. این اظهارنامه منه، هم صادقانه است و هم عین واقعیت. اگه با چشمای خودم ...
وقتی که شهر خفته است
وقتی که شهر خفته است «رز آ”جا دفن شده -شده بود- موش‌های درشتی که آن حوالی پرسه می‌زنند احتمالا اندکی بعد از دفن، جسدش را کاملا جویده و خورده‌اند. البته فکر کردن به این موضوع حس خوبی ندارد اما حقیقت دارد؛ موش‌ها دندان‌های تیز و بزرگی دارند راحت می‌توانند یک تابوت چوبی را بجوند و داخلش شوند مگر این که استطاعت داشته باشید برای عزیز ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها