من به هیچ چیز اهمیت نمی‌دهم جز آفرینش و انسان و عشق. تا آنجا که خودم را می‌شناسم همیشه کاری را که باید می‌کردم کرده‌ام تا همه چیز را به آخر برسانم. و نیز می‌دانم که گاهی می‌گویند: "فقدان کامل احساس بهتر است از احساسی نصفه‌نیمه." اما من به احساسات کامل و به زندگی‌های مطلق باور ندارم. دو نفر که همدیگر را دوست دارند، عشقشان را فتح می‌کنند، زندگی و احساسشان را می‌سازند و این فقط علیه شرایط نیست بلکه علیه تمام چیزهایی‌ست که آن‌ها را محدود و ناتوان می‌کند، به عذابشان می‌اندازد و بهشان فشار می‌آورد. عشق، ماریا، جهان را فتح نمی‌کند اما خودش را چرا. تو خوب می‌دانی، تو که قلبت چنین سزاوار ستایش است، که ما خوف‌انگیزترین دشمنان خودمان هستیم.