آه! ماریا، عزیز من، تو تنها کسی هستی که اشک مرا درآورده. دیگر هیچ چیز نمی‌تواند در من علاقه‌ای ایجاد کند! لذت‌هایی که تو به من داده‌ای باعث شده تا تمام چیزهایی که سر راهم سبز می‌شوند به چشمم خار بیایند.