عشق عزیز من، به چهرهٔ شادابت فکر میکنم و این نیروی واقعی و اُمید من است. مراقبِ ما باش. خودت را زیبا، روشن، قوی حفظ کن. خودت را برای خوشبختی آماده کن. این یگانه وظیفهایست که ما داریم. دیگر مرا هرگز از زندگیات بیرون نکن. مرا بپذیر، نه آنطور که تقدیری محتوم را پذیرا میشویم؛ آنطور بپذیرم که انسانی را میپذیریم با همهٔ ضعفها و قوتهایش. منتظرم بمان. همه چیز را از نو میسازم. خودم را. عشقمان را، میان دستهای تو در امتدادِ این فراق. با کورترین اعتمادها.
مأیوس میبوسمت. ناتوان از کندهشدن از تو. ناتوان از کندهشدن از زمینی که تو در آن نفس میکشی. به اُمید دیداری زود، خیلی زود، عشق من.