حقیقت ندارد که آدمها بهتر میشوند و همیشه به اینکه چه چیزهایی را از دست دادهام، واقفم. اما آدم کمابیش میپذیرد که کیست و چه میکند. اینطور است که آدم بهراستی بزرگ میشود، مرد میشود. با تو خودم را مرد حس میکنم. بیتردید از همین روست که همیشه حس قدردانی عظیمی به عشقم آمیخته است. و تنها نگرانیام این است که شک دارم بتوانم آنقدر که به من بخشیدهای، نثارت کنم. من با هر یک از اشکهایت گریه میکنم، چون خودم را بیچاره و ناتوان احساس میکنم. چون اینطور بیدستوپا ماندهام، با این فریاد بلند محبت و فداکاری که باید فرو بدهم.