با خودش فکر کرد، یعنی الان با کیه؟ و در چشمهایش اشکها داشتند مسابقه میدادند برای بیرون زدن و طوری جلوی یکدیگر درمیآمدند، در حال سبقت از هم برای پایین ریختن بر گونهها، انگار که در مسابقاتِ المپیک گریه بودند با تصویری از مدالهای طلا جلوی چشمشان.