انسان در زندگی واقعی چنانچه مجبور باشد، اگر بخواهد دوام بیاورد و از نفس نیفتد، دائما احساسات خود را با اوضاع اطرافش تطبیق میدهد، با آنها محتاط رفتار میکند، آنچه را دوست میدارد در قالب صدها نقش کوچک روزمره بروز میدهد، آنها را موزون و متعادل میکند، برای این که ساختار کلی از هم نپاشد. چون خود جزئی از آن است.