مدتها طول میکشد که ذهنمان را قانع کنیم تا بپذیرد کسی که هر روز او را میدیدیم و وجودش جزئی از وجودمان بود، برای همیشه از پیشمان رفته. برق چشمهای عزیزش خاموش شده است و طنین صدای آشنا و گوش نوازش برای همیشه ساکت شده و دیگر آن را نخواهیم شنید. اینها افکار نخستین روزهای مرگ عزیز از دست رفته است، اما با گذشت زمان، نحسی واقعیت آشکار و بعد، تلخی غم واقعی آغاز میشود. فرانکنشتاین مری شلی
مری شلی
تو آفریدگار منی، اما من سرور توام. اطاعت کن! فرانکنشتاین یا پرومته نوین مری شلی
انسانی در اطرافم نبود تا بکوبمش. فرانکنشتاین یا پرومته نوین مری شلی
برای پی بردن به منشا حیات، نخست باید به مرگ توسل جست. فرانکنشتاین یا پرومته نوین مری شلی