آتش میتونه نابود کنه و بکشه،اما همچنین میتونه خلق کنه. جنگلی که در تابستون میسوزه،با فرا رسیدن بهار،بهنر و قویتر از قبل سبز میشه. آواز ملکه (کتاب دوم از مجموعه ملکه سرخ) ویکتوریا اویارد
ویکتوریا اویارد
هیچ درد یا تنبیهی بدتر از حافظه وجود ندارد. آواز ملکه (کتاب دوم از مجموعه ملکه سرخ) ویکتوریا اویارد
نمیشه صرفا به خاطر چهره بودن در جنگها پیروز شد. فرقی هم نمیکنه که پرچم تا چه اندازه درخشان باشه و چقدر بالا باشه. طوفان جنگ (کتاب چهارم از مجموعه ملکه سرخ) ویکتوریا اویارد
دانایی مثل یه موج بلنده. قایقهای روی آب رو بالا میبره. طوفان جنگ (کتاب چهارم از مجموعه ملکه سرخ) ویکتوریا اویارد
تاج انسانها را عوض میکند،فاسدشان میکند. طوفان جنگ (کتاب چهارم از مجموعه ملکه سرخ) ویکتوریا اویارد
دوستت دارم باید به این معنا باشد که در نهایت من تو را انتخاب میکنم. من تو را بیشتر از هر چیز دیگری میخواهم،من همیشه به تو نیاز دارم. من نمیتوانم بدون تو زندگی کنم. هر چه از من بر میآید انجام میدهم تا هیچ چیز نتواند ما را از هم جدا کند. طوفان جنگ (کتاب چهارم از مجموعه ملکه سرخ) ویکتوریا اویارد
ما کسی که عاشقش میشویم رو انتخاب نمیکنیم. شمشیر شیشهای ویکتوریا اویارد
نکته مهم در مورد حرارت و گرما این است که مهم نیست چقدر گرمتان باشد یا به گرما احتیاج داشته باشید،همیشه،و در نهایت،حرارت بیش از حد تحمل میشود. شمشیر شیشهای ویکتوریا اویارد
اگر یک شمشیر باشم،از جنس شیشه ساخته شدهام،چون کمکم ترک خوردنم را احساس میکنم. شمشیر شیشهای ویکتوریا اویارد
کشتن یک پادشاه هیچچیزی را تغییر نمیدهد. یک نفر دیگر جای او را خواهد گرفت. اما این هم خود نوعی شروع است. شمشیر شیشهای ویکتوریا اویارد
میخواهم بایستم. میخواهم فقط یک لحظه بدون اینکه خودم یا کس دیگری را بکشم،بایستم. اما این ممکن نیست. باید به دویدن ادامه بدهم،باید خودم را زجر بدهم تا زنده بمانم،و به دیگران آسیب برسانم تا نجاتشان دهم. شمشیر شیشهای ویکتوریا اویارد