ما ساکنان کره زمین یک ایراد مشترک در کارمان هست؛هر چیزی بهمان تعارف کنند قبول میکنیم؛چه احتیاجش داشته باشیم،چه نه. روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
رابرت شکلی
از قدیم خبر داشتم که پول چرک کف دست است و زندگی هم گندبازاری است برای خودش. نمیشود گفت آدم مذهبیای هستم. به نظرم همه چیز بخت و بداقبالی محض است توی دنیایی که همه چیز آوار شده روی سرمان و حتی ایزدان هم از ما متنفرند. روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
کفاره دادن برای موقعیتهای اساطیری هیچ وقت تمام نمیشود. وارد ناشناخته شدن،جوهره انسانیت است. روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
هیچ کس با تبدیل مورد بدتر چیزی به بهترش یاد نمیگیرد. روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
ما از طریق گناه یاد میگیریم. این طور به معصومیت بر میگردیم. روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
خارون گفت: تو و آگاممنون مثل هم و به یک اندازه قابل اغماض هستید. شماها صرفا بازیگر قصههای قدیمی هستید که کمابیش اهمیتتان با شیوههای دستورات روزگار بالا و پایین میشود. شما انسان هستید و نمیشود به تان گفت با اهمیت یا بی اهمیت. اما کسی مثل تو،آگاممنون،برای بشر علامت سوال است یا نماد است. درست همانطور که نیاد بشر برای تمام حیات هوشمند در سرتاسر کیهان علامت سوال است. روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
کسی که قانون تعیین میکند برنده است. کسی که آخر از همه میخندد بلندتر میخندد. روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
چه آسان است که خاطرات بد در خاطر شما بیاید؛از یاد بردنشان سختاست. اما آنکه سر رستگاری خود را داشته باشد راهش را خواهد یافت و یا ولو نه به آن دلیل،فقط برای حفظ شادی اکنونش. روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
تهدیدِ پنهانِ این سیاره… آزادی بود! روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی
وقتی آدم وضعش خوب است، مثل وضعی که من داشتم، یک جورهایی یادش میرود که ببیند به بقیه چطور میگذرد. باید قبول کنیم دیگر؛ وقتی قرار است مرد شماره یک بخورد و بخوابد و حال کند، گور پدر بقیه ی مردم!
از داستان کوتاه اریکس روزی که فضاییها آمدند رابرت شکلی