کسی که پرنده اش از جایی پر بکشد، مشکل میتواند همان جا بماند. در خانه خودش هم غریبه میشود. پرنده من فریبا وفی
mansore
۸ نقل قول
از ۳ رمان و ۳ نویسنده
شاید هم عشق در خود آدم است. فکر میکنم میشود با عشق مثل برگ عبوری به هما جا رفت و در هر جایی زندگی کرد. پرنده من فریبا وفی
دلم میخواهد بگویم که قبرهای درون من بازند. رویشان خاک نریخته ام. مردهها دراز کشیده اند و چشمانشان باز است. پرنده من فریبا وفی
فقط یک چیز مایه امیدواری من است. مثل دعایی که همیشه دوست داشتم و آن این است: »خدایا امیدم به کرم بیکران توست و نه به اعمال نیک ناچیز خودم…». امیدم به بخشش اوست. آناکارنینا 1 (2 جلدی) لئو تولستوی
خانوادههای خوشبخت همه مثل همند، اما خانوادههای شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند. آناکارنینا 1 (2 جلدی) لئو تولستوی
… گاهی آدم توی زندگیش انتخابی میکند و خودش رو میسازه؛ گاهی هم انتخابهای ماست که ما رو میسازه. اگر بمانم گیل فورمن
«حتی نمیتوانم به چنین چیزی فکر کنم؛ به این که خون از مادرم نشت کند. در نتیجه به این فکر میکنم که زودتر ضربه خوردن او چقدر با بقیه زندگی اش در تناسب است؛ او همیشه ضربه گیر خانواده ما بود و فداکاری میکرد. البته الان چاره ای نداشت، اما همیشه این کار رو میکرد.» اگر بمانم گیل فورمن
«خواب خیلی برایم خوب بود. ملحفه ای سیاه بود برای پاک کردن همه چیز. خواب بی رویا. شنیده ام گاهی آدمها از خواب مرگ حرف میزنند. یعنی مرگ چنین حسی داشت؟ بهترین و گرمترین و سنگینترین چرت بی پایان عالم؟ اگر به راستی این طور باشد، دوست دارم بخوابم. اگر مردن چنین حسی دارد، اصلاً و ابداً از چنین خوابی بدم نمیآید.» اگر بمانم گیل فورمن