وقتی یک رازی خیلی بزرگ باشد
انسان جرات نافرمانی ندارد شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
بریدههایی از رمان شازده کوچولو
نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری
چیزی که گل سرخ تو را ارزشمند کرده ، عمری است که برایش صرف کرده ای. شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
اگر کسی اهلی شدن را پذیرفت ، باید ریسک گریه کردنش را هم بپذیرد. شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
شازده کوچولو: سواد داری؟
روباه: نه سواد مال آدماست من شعور دارم شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
شازده کوچولو از گل پرسید
آدمها کجان؟
گل گفت
باد به اینور و آنورشان میبرد
این بی ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده است شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
«یک گلی هست که گمانم مرا اهلی کرده باشد…» شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
اخترکی را سراغ دارم که یک آقا سرخ رویه توش زندگی میکند
او هیچ وقت یک گل را بو نکرده ،
هیچ وقت یک ستاره را تماشا نکرده،
هیچ وقت کسی را دوست نداشته،
هیچ وقت جز جمع زدن عددها کاری نکرده،
صبح تا شب کارش همین است ک بگوید
《من یک آدم مهمم، من یک آدم مهمم》
این را بگوید و از غرور ب خودش باد کند ….
اما خیال کرده! او آدم نیست،یک قارچ است! 📚
وب سایت معرفی کتاب کافه بوک:
لینک شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری