بعضی از آدمها میترسند که اگر روزی رویایشان محقق شود دیگر دلیلی برای ادامه زندگی نداشته باشند کیمیاگر پائولو کوئیلو
بریدههایی از رمان کیمیاگر
نوشته پائولو کوئیلو
تنها یک چیز است که دسترسی به امید را غیرممکن میسازد
ترس از باخت کیمیاگر پائولو کوئیلو
اگر آدم آنطور که دیگران میخواهند نشود ، از دستش عصبانی خواهند شد. هرکسی فکر میکند میداند که میداند که دیگران چگونه باید زندگی کنند اما هیچکس برای زندگی خود ایده ای ندارد. کیمیاگر پائولو کوئیلو
جوان سرگشته ای از پیرمرد پرسید: ((بزرگترین نیرنگ دنیا چیست؟) )
پیرمرد گفت: آن است که اختیار زندگیمان از دستمان خارج شده و از آن پس سرنوشت حاکم بر زندگی شود. . کیمیاگر پائولو کوئیلو
چرا ما باید به قلبمان گوش دهیم؟
- برای اینکه هرجایی که او باشد، گنج تو، همانجا خواهد بود. کیمیاگر پائولو کوئیلو
جوان پرسید: چرا کیمیاگران اصرار دارند که همه چیز را پیچیده کنند.
مرد انگلیسی گفت: برای اینکه فقط کسانی آنها را درک میکنند که مسئولیت پذیر باشند. تصور کن که همه مردم دنیا بتوانند روزی سُرب را به طلا تبدیل کنند. دیگر طلا ارزشی نخواهد داشت. کیمیاگر پائولو کوئیلو
این همان اصلی است که تمام دنیا را تکان داده و به حرکت در میآورد، در کیمیاگری به آن روح دنیا میگویند. هنگامی که شما از ته قلبتان خواهان چیزی میشوید به روح دنیا نزدیکتر شده اید، و آن همیشه یک نیروی مثبت است. کیمیاگر پائولو کوئیلو
چوپان با خود فکر کرد: همه ی این حوادث بین طلوع و غروب همین خورشید…
و دلش به حال خودش سوخت. چون گاهی در زمانی به کوتاهی یک فریاد ساده،همه چیز در زندگی زیر و رو میشود؛پیش از آنکه آدم بتواند خود را به آن عادت دهد.
از گریه کردن شرم داشت. هرگز جلوی گوسفندانش گریه نکرده بود. با این حال بازار خالی بود و او دور از سرزمین مادریش.
گریه کرد. چون خدا عادل نبود و به کسانی که به رویاهای خود باور داشتند،چنین پاداش میداد. کیمیاگر پائولو کوئیلو