-اشیا عتیقه به چه درد میخورد پدر؟ خود من عتیقهتر از آن هستم که فکر میکنید. هیچ موجودی قدیمیتر و کهنهتر از من در تمام دنیا پیدا نمیشود. اگر راست میگویید که عتیقه شناس هستید باید با یک نظر خوب بفهمید که ارزش من چقدر است.
+می فهمم خوب هم میفهمم. ارزش شما در نومیدی شماست. هرچه بیشتر نا امید باشید قدر و قیمت تان هم بیشتر است شبنشینی با شکوه غلامحسین ساعدی
بریدههایی از رمان شبنشینی با شکوه
نوشته غلامحسین ساعدی
چتر یک وسیله ی ضروری است. چتر همیشه به درد میخورد. من با اینکه دیگر بیرون نمیروم هنوز چترم را دارم. و هر وقت که ترس بر من عارض شود زیر چتر قایم میشوم. چتر آدم را پناه میدهد. چتر آدم را ازبیرون، از دیگران جدا میکند. چتر آسمان کوچک و سیاهی است که آدمی را در زهدان تیره خود نگه میدارد. شبنشینی با شکوه غلامحسین ساعدی
من در دنیای زندهها جایی ندارم، من در دایره ی درگذشتگانم، من درگذشته ام. شبنشینی با شکوه غلامحسین ساعدی
آینده! آینده دیگه چه کثافتیه؟ برای من و تو و امثال ما آینده ای وجود نداره. از حالا همه چی برای ما روشنه. دوران پر افتخار بازنشستگی، و بعد یک بیماری بسیار کاری و بعد یک تابوت و چند سنگ لحد شبنشینی با شکوه غلامحسین ساعدی