novler
  • معرفی کتاب
    • مجموعه ها
    • بهترین‌ کتاب‌های جدید
    • کتاب‌های برتر این ماه
    • بهترین‌ کتاب‌های سایت
  • نقل قول‌ها
    • جدیدترین نقل‌قول‌ها
    • بهترین نقل‌قول‌ها
    • تصادفی
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • ورود به سایت
  • ثبت نام

بریده‌هایی از رمان نامه‌ای عاشقانه از تیمارستان ایالتی

نوشته ریچارد براتیگان

جدیدترین‌ها پربازدیدترین‌ها بهترین‌ها تصادفی
چندین ساعت می‌شد که زور می‌زدم بخوابم، اما بی نتیجه بود و همین طور غلت می‌زدم.
داشتم داغون می‌شدم. چشم هام رو تا جایی که می‌تونستم محکم بستم و بنا کردم به گوسفند شمردن.
پنجاه هزارتایی از اون حرومزاده هارو شمرده بودم که یک هو اون‌ها شروع کردن به شمردنِ من.
بی خیالِ گوسفند شمردن شدم.
نامه‌ای عاشقانه از تیمارستان ایالتی ریچارد براتیگان
۱۳۹۳/۱/۲۶ ۱۶۲۷ ۰ انتخاب شده توسط:‌shahram
جیک گفت: سلام
گفتم: خیلی وقته ندیدمت.
دست همدیگه رو فشردیم
جیک روی تخت نشست و گفت: تیپت حرف نداره ، معرکه ست.
گفتم: تو هم به نظر سرحال میای. فقط از این ورت اون ورت معلومه.
گفت: وقتی می‌میری این طوری میشه.
نامه‌ای عاشقانه از تیمارستان ایالتی ریچارد براتیگان
۱۳۹۳/۱/۲۶ ۱۵۸۲ ۳ انتخاب شده توسط:‌shahram