لحظه سرنوشت ساز تکامل انسان همواره در جریان است. برای همین است که حق با آن جنبشهای انقلابی است که به این فکر افتاده اند اعلام کنند هر آنچه پیش از آن رخ داده، منقضی است، چرا که هنوز اتفاقی نیفتاده. پندهای سورائو فرانتس کافکا
بریدههایی از رمان پندهای سورائو
نوشته فرانتس کافکا
این احساس که: ((اینجا لنگر نمیاندازم.) ) و درست همان موقع طغیان دریای نگهدارنده ات را پیرامونت حس کنی. پندهای سورائو فرانتس کافکا
او به دنبال واقعیتها میدود، همچون فردی که دارد اسکیت یاد میگیرد، کسی که همچنان در جایی خطرناک و ممنوع تمرین میکند. پندهای سورائو فرانتس کافکا
اولین نشانه بارقه ادراک، آرزوی مرگ است. این زندگی تحمل ناپذیر مینماید و زندگی دیگر دست نیافتنی. آدم دیگر از میل به مردن احساس شرم نمیکند، تقاضایش این است که از سلول قدیمی اش که از آن بیزار است، به سلول تازه ای منتقل شود که از آن بیزار خواهد شد. آخرین نشانه ایمان هم اینجا دخیل است، زیرا در وقت انتقال شاید زندانبان اتفاقا از راهرو رد نشود، تا زندانی را ببیند و بگوید: ((این مرد را دوباره حبس نکنید. او با من میآید.) ) پندهای سورائو فرانتس کافکا
از نقطه ای به بعد، دیگر بازگشتی در کار نیست. این همان نقطه ای است که باید به آن رسید. پندهای سورائو فرانتس کافکا
قدر این سعادت را بدان که زمینی که بر آن ایستادهای، نمیتواند بزرگتر از دو پایی باشد که بر آن قرار گرفته. پندهای سورائو فرانتس کافکا
«پناهگاهها بیشمارند و رستگاری یکی ست، اما راههای رسیدن به رستگاری به اندازهٔ پناهگاهها بیشمار است.» پندهای سورائو فرانتس کافکا
«مردی از سهولت راه ابدیت مبهوت بود؛ چرا که دواندوان مسیر سرازیری را در پیش گرفته بود.» پندهای سورائو فرانتس کافکا
«در کشمکش میان خودت و دنیا، دامن دنیا را بگیر.» پندهای سورائو فرانتس کافکا