بیشتر موجودات دوست ندارن بجنگن. اما تا وقتی شمشیرتو بلند کردی و میچرخونی،ممکن نیست به این نتیجه برسی. گریگور و نشانگان رمزی (تاریخ اعماق زمین 4) سوزان کالینز
بریدههایی از رمان گریگور و نشانگان رمزی (تاریخ اعماق زمین 4)
نوشته سوزان کالینز
پس جنگ این طوری شروع میشه. نه با قرار گرفتن دو ارتش روبروی هم و منتظر شدن برای علامت حمله،نه با حمله تعداد زیادی موش صحرایی به خیابانهای ریگی لیا،یا حمله یکباره خفاشها به دستههای غافلگیر شده موشهای صحرایی. جنگ خیلی بی صداتر از این حرفها آغاز میشود. درون یک اتاق ،یا مزرعه و یا در یک تونل دور افتاده،زمانی که یک فرد آن قدر قدرت داشته باشد تا در مورد زمان وقوع آن تصمیم بگیرد. گریگور و نشانگان رمزی (تاریخ اعماق زمین 4) سوزان کالینز
جنگ خیلی بی صداتر از این حرفها آغاز میشود. درون یک اتاق، یا مزرعه و یا در یک تونل دور افتاده، زمانی یک فرد آن قدر قدرت داشته باشد تا در مورد زمان وقوع آن تصمیم بگیرد. گریگور و نشانگان رمزی (تاریخ اعماق زمین 4) سوزان کالینز