فهمیدم که نمیتوانم فکرش را هم بکنم که دیگر هرگز صدای خنده اش را نشنوم. خنده اش برای من مثل یک چشمه در بیابان بود. شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
بریدههایی از رمان شازده کوچولو
نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری
زود برایم بنویسید که او برگشته است… شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
گاهی وقتها اشکالی ندارد آدم کاری را به فردا بیندازد. شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
آدم باید هر روز صبح بعد از نظافت خودش به نظافت سیاره برسد شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
بچهها باید نسبت به بزرگترها خیلی گذشت داشته باشند. شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری
«اگر یکی همین طوری راه بیفتد برود ،جای خیلی دوری نمیرود. .» شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری