اضطراب وضعیت STATUS ANXIETY: اضطرابی چنان ویرانگر که قادر است ابعاد گسترده زندگیهایمان را به ویرانی بکشاند و دلهرهٔ ناکامی از عدم تطابق خویشتن با ایدهآلهایی که جامعه برای موفقیت تعیین کرده است را در ما برانگیزد و درنتیجه، حس تهیبودن از احترام و شایستگی را در وجودمان پدید آورد. دلهرهای حاکی از دونپایگی کنونی یا سقوط به جایگاهی فرومایهتر. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
بریدههایی از رمان اضطراب موقعیت
نوشته آلن دو باتن
بهدستآوردن منزلت دشوار است و یک عمر حفظ آن دشوارتر. صرفنظر از جوامعی که منزلت از بدو تولد به شخص بخشیده میشود و در رگهایش خون اشرافزادگی جاری میشود، موقعیت ما به آنچه بهدست میآوریم بستگی دارد و عواملی مانند حماقت، نشناختن خویش، اقتصاد کلان، یا کینهتوزی میتواند ما را به ورطهٔ شکست بکشاند. و شکست تمسخر بهبار میآورد: آگاهی عذابآوری که به ما میفهماند که در مجابکردن جهانِ ارزشهایمان ناتوان بودهایم و زینپس محکومیم تا با خویشتن شرمسار خویش افراد موفق را با تلخکامی بهتماشا بنشینیم. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
«من» یا خودانگارهٔ ما را میتوان بهصورت یک بادکنک سوراخ در نظر گرفت که برای معلق ماندن در هوا مدام به هلیوم محبت بیرونی نیاز دارد و تا ابد به ریزترین سر سوزنهای بیتوجهی حساس است. ممکن است در ابتدا باور این مسئله که توجههای دیگران باعث سرخوشی ما و بیتوجهیشان باعث سرافکندگیمان میشود سخت و بیمعنی بهنظر برسد. ممکن است بهعلت آنکه همکارمان با بیحواسی با ما خوش و بش کرده یا تماسهایمان بیپاسخ مانده است خُلقمان تنگ شود و آنگاه که کسی نام ما را بهخاطر دارد یا سبدی از میوه برایمان میفرستد مستعد آنیم تا زندگی را ارزشمند بدانیم. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
آشکارکردن هر دلهره و اضطرابی از لحاظ اجتماعی نابخردانه است. در نتیجه، ابراز ناراحتی درونی نامتعارف است و اغلب به خیرهنگاهی دلواپسانه، لبخندی نمایشی، یا مکثی طولانی که پس از شنیدن اخبار موفقیتهای دیگران رخ میدهد خلاصه میشود. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
نادیدهگرفتهشدن بر شدت ارزیابیهای منفی از تواناییمان میافزاید، در حالی که یک لبخند و یک تمجید کوچک نتیجهای عکس آن میدهد. بهنظر میرسد که ما برای تحمل خویش مرهون عواطف دیگران هستیم. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
هزینهای که ما به خاطر انتظار بیش از حد خود در مقایسه با پیشینیانمان پرداختیم، اضطرابی ابدی است مبنی بر اینکه نکند از چیزی که باید باشیم، فاصلهٔ بسیاری داریم. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
ثروتمند بودن حقیقی نیازی به دارایی فراوان ندارد، بلکه نیاز به چیزی دارد که فرد آرزوی آن را دارد. ثروت چیزی مطلق نیست. بسته به میل هرکس نسبی است. هر بار که ما آرزوی چیزی را در سر میپرورانیم که نمیتوانیم از عهدهٔ هزینهاش بربیاییم، فقیرتر میشویم. هرقدر هم که منابع داشته باشیم و هر بار که از داشتهٔ خود احساس رضایت میکنیم، میتوانیم خودمان را ثروتمند به حساب بیاوریم. هرقدر هم که داراییهای واقعیمان کم باشد. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
از اوایل قرن هجدهم نویسندگان و ناشران غربی تلاش کردهاند خوانندگانشان را با زندگینامههای خودنوشت قهرمانانی خودساخته و توصیههایی کوتاه برای آنان که هنوز ساخته نشدهاند، داستانهای اخلاقی از دگرگونی کامل یک شخص و نیل به ثروت بیکران و شادی بسیار، متأثر کنند و ناخواسته در این روند آنها را ناراحت کردهاند. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
«دست کشیدن از ظواهر دنیایی به همان اندازه مایهٔ راحتی و سعادت است که دستیابی به آنها. وقتی هیچیِ فرد در زمینهای بخصوص با ایدهای خوب پذیرفته شود، سبکی عجیبی در قلبش حس میکند. چقدر روزی که برای جوانی و خوشاندامی دست از تلاش بکشیم، لذتبخش است. میگوییم خدا را شکر! آن توهمات از بین رفت. هر چیزی که به فرد اضافه میشود، همانقدر که مایهٔ افتخار اوست، باری بر دوش وی هم به حساب میآید.» اضطراب موقعیت آلن دو باتن
«وقتی تلاشی نباشد، شکستی هم نیست. شکستی که نباشد، تحقیری هم نیست. بنابراین عزت نفس ما در این دنیا کاملاً وابسته به این است که خودمان تصمیم بگیریم چطور باشیم و چهکار کنیم. این عزت نفس حس ما را به واقعیتهایمان و پتانسیلهای فرضی ما تعیین میکند» اضطراب موقعیت آلن دو باتن
توانایی فرد برای احساس رضایت از خود فقط به تجربهٔ موفقیت در تمام زمینههای تلاش وابسته نیست. او میگوید ما همیشه از شکست تحقیر نمیشویم. تنها زمانی تحقیر میشویم که غرور و حس ارزشمان را در آرزو یا دستاورد مشخصی سرمایهگذاری کنیم و بعد از اینکه آن را دنبال کردیم احساس ناامیدی کنیم. اهداف ما معین میکنند که چه چیزی را پیروزی و چه چیزی را شکست مفتضحانه تفسیر کنیم. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
«وقتی تمام امتیازات ویژهٔ تولد و ثروت از میان برداشته شده باشد، وقتی هر حرفهای در دسترس همگان قرار داشته باشد… ممکن است یک مرد جاهطلب فکر کند ورود به شغلی عالی برای او آسان است و تصور کند که سرنوشتی غیرمعمول برایش در نظر گرفته شده. اما این توهمی است که تجربه خیلی زود آن را اصلاح میکند. وقتی نابرابری، قانون عمومی جامعه باشد، بزرگترین نابرابریها هم توجهی جلب نمیکنند. اما وقتی همهچیز کم و بیش برابر باشد، کوچکترین تفاوت مورد توجه قرار میگیرد… این علت آن مالیخولیای عجیبی است که معمولاً ساکنان کشورهای دموکرات در میان وفور نعمت حس میکنند و آن انزجار از زندگیای است که گاهی حتی در شرایط آرام و آسان هم آنها را در برمیگیرد. در فرانسه، ما نگران آمار رو به افزایش خودکشی هستیم. در آمریکا خودکشی نادر است، اما به من گفته شده که جنون از هر جای دیگر رایجتر است.» اضطراب موقعیت آلن دو باتن
«نبوغ ایالات متحده به هیئت رئیسه یا قوهٔ مقننهٔ آن وابسته نیست، به سفرا، نویسندگان، کالجها، کلیساها یا تالارهای پذیرایی آن هم بستگی ندارد. حتی به روزنامهها یا اختراعات آن هم وابسته نیست… بلکه بیشتر از همه در بین تودهٔ مردم است… نمایی که آنها از افرادی دارند که هیچگاه ندانستند ایستادن در حضور افراد بالاتر چه حسی دارد… اهمیت فوقالعادهٔ انتخابات آنها، اینکه رئیسجمهور در برابر آنها کلاه از سر برمیگیرد، نه آنها در برابر رئیسجمهور…» اضطراب موقعیت آلن دو باتن
جان سالیسبوری با کتاب پولیکراتیکوس (۱۱۵۹) خود به مشهورترین نویسندهٔ مسیحی تبدیل شد که جامعه را با بدن انسان مقایسه میکرد تا از این قیاس برای توجیه نابرابری طبیعی استفاده کند. در دستور سالیسبوری هر عنصری در کشور، یک همتا در بدن داشت: حاکم سر بود، مجلس قلب، دادگاه پهلوها، مقامات رسمی و قضات، چشمها، گوشها و زبان بودند. خزانهداری معده و رودهها، ارتش دستها و دهقانان و طبقهٔ کارگر پاها بودند. این تصویر، مفهومی را تقویت کرد که هر عضو جامعه برای ایفای نقشی تغییرناپذیر گماشته شده است؛ طرحی که باعث میشد اگر دهقانی بخواهد در ملک اربابی زندگی کند و حرفش را به کرسی بنشاند، به همان اندازه مضحک باشد که انگشت پا، رؤیای چشم بودن را در سر بپروراند. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
این باور را هم که نابرابری عادلانه است یا حداقل نمیتوان از آن فرار کرد، خود ستمگران رایج کردند. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
«این ناسازگاری بزرگ بین ما و دیگران نیست که باعث حسد میشود، بلکه برعکس نزدیکی ما به آنهاست. سرباز معمولی در مقایسهٔ خود با گروهبان یا سرجوخهاش، هیچ حسدی به فرماندهاش نمیورزد. همچنین حسادت یک نویسندهٔ برجسته به مبتذلنویسان عادی در مقایسه با حسادتش به نویسندگانی که به او نزدیکترند هم هیچ است. یک ناسازگاری بزرگ، ارتباط را به طور کامل قطع میکند یا جلوی مقایسهٔ ما را با چیزی که خارج از دسترسمان است میگیرد یا تأثیر مقایسه را کم میکند.» اضطراب موقعیت آلن دو باتن
به نظر میرسد که ما برای تحمل خود، اسیر محبت دیگرانیم.
«نفس» یا خودانگارهٔ ما را میتوان مانند بادکنکی سوراخ تصور کرد. برای اینکه بادکرده باقی بماند تا ابد نیاز به هلیومِ عشق بیرونی دارد و همیشه در برابر نوک سوزنِ بیتوجهی آسیبپذیر است. در آن مقداری که ما با توجه دیگران برمیخیزیم و با نادیده گرفتنشان سقوط میکنیم، چیزی وجود دارد که هم ما را هوشیار میسازد و هم پوچ است. شاید به خاطر اینکه یکی از همکارانمان با حواسپرتی جواب سلام ما را میدهد یا اینکه کسی جواب تلفنمان را نمیدهد، حال ما گرفته شود. میتوانیم فکر کنیم زندگی ارزش زندگی کردن دارد، چون کسی اسم ما را به خاطر میآورد یا برای ما یک سبد میوه میفرستد. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
«اگر چنین چیزی از نظر فیزیکی ممکن باشد، هیچ تنبیهی شیطانیتر از آن نیست که فرد در جامعه گم شود و هرگز هیچکدام از اعضای آن به او توجهی نکنند. اگر وقتی وارد جایی میشویم کسی رویش را به سمتمان برنگرداند، وقتی صحبت میکنیم جوابمان را ندهد یا به کاری که میکنیم اهمیتی ندهد، اگر هرکسی که میبینیم ما را مرده فرض کند و طوری رفتار نماید که انگار ما وجود نداریم، دیر یا زود نوعی دیوانگی و ناتوانی در ما میجوشد، دیوانگی و ناتوانیای که بیرحمانهترین شکنجههای بدنی در برابر آن راحتی و آسودگی به حساب میآید.» اضطراب موقعیت آلن دو باتن
شاید بتوانیم عشق را همزمان در صورتهای خانوادگی، جنسی و جهانیاش نوعی احترام تعریف کنیم. حساسیت یک فرد بر موجودیتی دیگر. هنگام دریافت عشق از طرف دیگران، احساس میکنیم به ما توجه شده است، متوجه حضورمان شدهاند، اسممان نوشته شده، به نظراتمان گوش دادهاند، با شکستهایمان سخاوتمندانه رفتار شده و به نیازهایمان رسیدگی شده است. با چنین توجهی شکوفا میشویم. اضطراب موقعیت آلن دو باتن
بیشترین انگیزهی نهان ما به صعود از سلسله مراتب اجتماعی ممکن است چندان در کالاهای مادی که میتوانیم به دست آوریم یا قدرتی که به کار میبریم ریشه نداشته باشد، بلکه بیشتر به مقدار عشقی وابسته باشد که به خاطر موقعیت برترمان دریافت میکنیم. پول، شهرت و نفوذ ممکن است بیشتر بلیطی برای ورود به عشق ارزشمند به حساب آیند تا اینکه خودشان هدف باشند. اضطراب موقعیت آلن دو باتن